یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

با وجود تمام سختی روحی که دارم ولی میخوام به خاطر تولد دخترم شاد باشم باید یاد بگیرم که مسئله مربوط به کار و با زندگیم قاطی نکنم این مشکلیه که تو ایران هم داشتم ولی دارم سعی میکنم که بفهمم اول زندگیم مهمه و بعد کار .درسته داشتن تعهد کاری خوبه ولی دلیل نمیشه که کارم به مشکل خورده دیگه بشه همه فکر و ذکرم باید بگم شد شد نشد نشد بای بای رئیس  

 

خوب بگذریم از اینها دیشب رفتیم و کیک خانم گلیمون رو سفارش دادم که حتماااااا عکسشو میزارم البته امیدورام کیک فروشیه به قولش عمل کنه والا به ما که گفت کیک درست کنم که آوازش تا تهران بره  

 

از یوکسل ممنونم  که به فکرمه برای روی نوشته متن چیزی گفت بنویسن که والا به ذهن خودم نیومد : خوبه که برامون هستی دختر ایرانی و این برای من به این معنی بود که شوهرم منو فرماموش نکرده و میدونه که دخترمون اگر اینجا دنیا اومده ولی یه دختر ایرانی- ترکه  

 

امروز باید شروع کنم به تمیز کردن چون فردا هم سرکارم و روز یکشنبه نمیخوام با استرس بگذره  

ایشالله که بتونم از عهدش بر بیام  

 

ممکنه به خاطر کارمون که با این ایرانیه بهم خورد بیایم با رئیسمون ایران اصلا دلم نمیخواد لطفا برام دعا کنید که این کار بدون رفتن به ایران پیش بره  

 

ای خدا میدونی که همیشه توکلم به تو بوده و  هست گرچه که بنده خوبی نیستم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد