یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

آب تنی تابستانه

امروز رفتیم آکوا پارک برای اولین بار و خیلی بهمون خوش گذشت و از همه مهمتر و بیشتر به دخترک خوش گذشت که دیگه ترسی از آب نداره و اینقدر قشنگ شنا میکرد که کیف کردیم و سرسره آبی هم از همه مدلش رو رفتی از ماله بچه ها بگیر تا سرسره بزرگ با بابایی رفتی  

خدا رو شکر امرو به خوبی گذشت برامون و روحیه مون خوب شد و امیدوارم بازم بتونیم بریم شنا تا قبل از ماه رمضون  چون قولش رو به تو دادیم عزیزم  

اینم چند تا عکس  

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

مشکل

میدونم چه مشکلی از بلاگ اسکای هست نظرات دوستان هست تایید هم میشه ولی توی وبلاگ نشون نمیده  

خواستم بگم همه نظراتتون رو خوندم یه دنیا از همتون ممنونم که خواننده وبلاگ من هستین و متشکرمممم

روزانه

خوب دوباره سلام و اومدیم یه دالی بکنیم و بریمممم  

عجب هوایی شده این چند روز گرمه حسابی و ما هم حسابی آب تنی داریم هروز با دخترک  البته گرم نه مثله ایران یعنی فعلا به کولر احتیاجی نیست اصلا انکارا بدون کولر رد میشه تابستون خدا رو شکررر از این بابت چون هم خودم هم دخترک از تابستون خوشمون نمیاد 

 مامان بزرگ و بابا بزرگشم رفتن عمره و تنهاییم فعلا و این هفته برمیگردن جالبه بی معرفت شدی و اصلا نمیپرسی کجا هستن   

یه دعای مخصوص هر روز ازت میخوام که اینقدر قشنگ دعا میکنی و آخرشم میگی ایشالله کیف میکنم و قلبتو میبوسم و میدونم به خاطر قلبه پاکه حل میشه و خوشحال میشیم ایشالله  

خدا رو شکر وزن گیرت خوب شد اینقدر که میخوام رژیمت بدم یعنی نه رژیم ولی اینقدر بهت گفتم دیگه برات شده عادت که مامان اینو بخوریم چاق میشم؟؟؟ مامان اینو بخورم چاق نمیشیییممم؟؟ خیلی قشنگ میگی حتی چند روز پیش با مامان جون ایرانیت حرف میزدی میگفتی من چاق شدم مامان جون دارم ورزش میکنم هههه  

درکل دوست دارم ازالان با واژه تناسب اندام آشنا بشی و بفهمی سلامت و تندرستی یعنی چی و چی بخوری بهتره  

 

هنوزم موندم که تو طبعه شعر سرایی داری یا اینکه اقتضای سنت هست چون خیلی شعر میسازی همش هم قافیه داره حالا من خودم علاقه ای به شعر نداشتم امیدوارم دخترکم علاقه مند بشه  

 از بعضی اخلاقات دوباره ناراحتم این که وقتی با دوستی بازی میکنی میخواهی همه چیز به نفعت باشه و اصلا تحمل شکست و اینکه شکلاتت ازت گرفته بشه نداری و گریه را میندازی که امیدوارم به مرور درست بشی 

 

منو ببخش ولی از من و خشم من خیلی میترسی و اینقدر با گریه میگی ببخشید  معذرت میخوام خواهش میکنم دلم کباب میش ولی به روت نمیارم دوست ندارم هر چیزی رو  بتونی بدست بیاری با گریه یا اینکه حد و اندازه یه چیزی داشتن رو ندونی  

نمونش امروز رفتیم گل خریدیم بعد خمیر خواستی و برداشتی خلاصه 1 ساعت بعدش رفتیم مارکت و بادکنک خواستی که بهت گفتم نه و گریه کردی شدید و متاسفانه چون توی صف صندوق بود مجبور بودم بخرم ولی با خشمه بدی بهت نگاه کردم که بعد اومدیم بیرون میگی بریم پس بدی  

و منم بهت گفتم دیگه باهات حرف نمیزنم این شد گریت دوباره و قول دادی دیگه اذیت نمیکنی و اصرار تا باهات آشتی کردم و گفتی شب بابا اومد میریم پسش میدم ولی یادت باشه بعدا دوباره بخری هههاااا   (یعنی پشیمون نیست از خریدش) 

  

خوی تکه های شیرنی هم از خودت میسازی یعنی برای شیرین زبونی که دله همه رو میبری ترکی باشه فارسی باشه و این خودش روح به زندگیمون میده  

 

یواش یواش عادت خرید و جمع کلکسیون صابون از سرت افتاده خدا رو شکر و الا هنوز کلی صابون دارم چون روزی 5 تا صابون میخواستی دخترررر بدددد  

  

الان هم که خوابی و بیهوش و من تونستم بیام یه سری به وبلاگت بزنم  

برات دعا میکنم همیشه و همه لحظه هات پر از آرامش باشه که بزرگترین نعمته