یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

۷۹

 الان یه دستم یکتا رو در اغوش داره و دست دیگم داره تایپ میکنه
فائزه جون راست یگی کم حوصله نشدم وقتم کمه
الان یکتا با اقو مگو دار8ه دعوام میکنه که بسه دستشم کرده تو هنش و میگه پاشو یعنی با لگد زدن اینو میگه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد