یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

۵۶

سلام امروز تولدمه و در سن 29 سالگی خدا به من لیاقت مادر شدن داد
از طرف خونواده یوکسل برامون شن گرفتن چرا برامون چونکه من و مادر شوهرم و برادر شوهرم همزمان تولدمونه و سه تا کیک سهم ما شد کادو هم یوکسل برام یه کفش مارک المان گرفت که هم گرون بود و هم راحت سفید و سیاه رنگ تیم فوتبالش برادر شوهرم هم یواشکی اومده بود خونمون عکس دو نفره منو یوکسل و که تواتلیه شیراز گرفتیم برده بود و روی لیوان چاپ کرده با طرح قشنگ خواهر شوهرم هم برام یه عطری که دوست داشتم گرفته بود عکسا رو میزارم البته بعدا
دخترمون هم که اتاقش فوق العاده شده ملوس و ناز میمونه خودش بیاد تا به اتاقش جون بده
دیرئز هم رفتیم و ازدواج ایرانیمونو ثبت کردیم و یه صیغه عقد با بچه تو شکم جاری شد
رایزنی فرهنگی خیلی عالی برامون مراسم گرفتن و ازم خواستن بعد از زایمان برم عضو انجمن زنان بشم
وقتی مدرک تحصیلسم سوابق کاریم مهر مهندسیم دوره های سخت معدنیم رو دیدن همش میگفتن تو چقدر موفق بودی کم پیدا میش ه تو همچین رشته ای این همه موفقیت ائنم تو ایران داشته باشی به یوکسل هم حاج اقا گفت قدرشو بدون شانس اوردی خلاصه سفارت هم دفتر ازدواج داد و والسلام
دختر خانممون هم دیروز سونو شد و همچیش نرمال بود از این هفته هر هفته باید برم تست قلب تا 3 هفته دیگه که دنیا بساد ایشالله

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد