یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

۴۷

سلام به همگی
12 روز سال 89 گذشت و چه زود فردا هم که 13 بدر دارین و باید اماده شین برای شنبه یادمه این اولین روز کار همیشه سخت بود ولی خوبیش به این بود که ارباب رجوع کم بود و بیشتر به تعریف با همکارا میگذشت و معمولا هم خانما غیبت خونواده شوهر رو میکردن اقایون هم از خرج هاشون که ته کشیده
ای یادش بخیر هیچوقت 3 سال کاریمو از یاد نمیبرم بهترین روزا بود الان هم خدا رو شاکرم با وجود سخت بودن رشته تحصیلیم از لحاظ پیدا کردن کار کار خوبی نصیبم کرد گرچه استخدام نبودم و تو امتحان استخدامی قبول شدم ولی یه عده با بهانه الکی لغوش کردن و همیشه نفرینشون میکنم
یادمه یه همکار مرد داشتیم که ما دو تا تو امتحان قبول شدیم اونم شیرازی بود 7 سال کار کرده بود یادمه دوتامون به بچه های اداره ساندویچ دادیم ولی روزی که حراست گفت لغوه بیچاره داشت میمرد میگفت من روی حساب قول رئیس زن گرفتم الان دختر 2 ماهه دارم چکار کنم خانم فلانی جنون گرفتتم بخدا با ماشین حراستو و کارگزینی رو زیر میگیرم اینقدر منو و همکار دیگمون دلداریش دادیم اخرش هم رفت مالزی بیچاره بعدها شنیدم گفته بودن چرا دو تا شیرازی استخدام بشن حق بوشهریها خورده بشه ولی نمیگفتن این دو تا چقدر بیشتر از بوشهریها کار میکنن من که حلال نمیکنم چون واقعا هیچ ایرادی تو کارم نبو د هم رئیس اداره و هم رئیس بخشمون خیلی ازم راضی بودن بماند که تو کشور ما حرف حراست اولویت داره به رئیس میدونید چرا چون برگه های ما رو حراست تصحیح کرده بود اون نمره داده بود اون لغو کرد و اون یه ادمه زیر دیپلم بود
نمیدونم فقط اداره ما اینطوره یا همه جا ولی مال ما اون رئیس بود
اونم گفته بود اینا شیرازین فردا که استخدام شدن میرن شهرشون یعنی یک عقده ای به تمام معنا اینا جواب خدا ر و چی میدن
کارگزینی هم هیچوقت حلال نمیکنمشرکتی که به من حقوق میداد بین المللی بود و حقوقش عالی بود بعد کارگزینی 120 ساعت اضافه کاری مینوشت باید هر ماه دو دستی میدادم بهش اگه راضی نبودم هم که همون ماه اول بیرونم کرده بودن 

تا سر ماه میشد زنگ میزد اتاقم فلانی حقوقتو دادن میگفتم والا حقوق منو پنجم میدن سر پنجم برام با مهربونی راننده میفرستاد میبردنم اضافه کاریو میگرفتم نیازی هم به مرخصی نبود یعنی پنجم هر ماه اگه سرکار هم نبودم برام استعلاجی رد میکردن خلاصه اینا رو هم رئس میدونست میگفتن این پول برای بقیس که حقوقشون کمه
بماند درد دل زیاده
خوش باشین دوستای عزیز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد