یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

۳۸

امروز رفتم بیمارستان پلی کلینیک که مخصوص همه مدل سونو و عکس هست خیلی شلوغ بود ولی بالاخره بعده 2 ساعت نوبتم شد دکتر هم مرد بود من دکترای مردو از همه لحاظ بیشتر قبول دارم دکترای زن بدجنسن یعنی دلشون نمیاد حرف بزنن خلاصه این دکتر انگلیسی میدونست و گفت اهل کجایی گفتم ایران گفت اذری هستی  گفتم نه فارسم گفت فارسا خیلی خوبن من چندبار درخواست دادم برم ایرا ن چون کارم دولتیه نمیزارن نرفتم ایران ولی شنیدم دیدنیه منم حس وطن دوستیم گل کرد و هی وصف ایرانو گفتم
خدا رو شکر یکتا همه چیش خوب بود بی تربیت باسنشو کرده بود به دکتر و فقط پشت خانمو دیدیم بعد از 10 دقیقه یه نیمرخی نشون داد نفهمیدم شکل کیه عکس سونو هم ندادن گفتن به کسی نمیدیم فقط جوابو دادن که نرماله
پناه بر خدا چقدر کیست زیاده اینجا قبله من یه خانمه تو سینه هاش کلی کیست بود همراه منم یه خانم حامله بود دختر داشت و ماه اخرش بود جگره نی نی کیست داشت ایشالله که خدا همه رو شفا بده
اینجا دوباره هواسرد شده دیروز بارون بود تا امروز صبح

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد