یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

۱۶

 جمعه زنگ زدم رستوران شبهای تهران ببینم برای شب یلدا غذای خاصی دارن اخه هنوز تو خمار قرمه سبزی هستم
گفتن یه رستوران ایرانی دیگه هست به اسم جاوید تبریزی بزرگتره اونجا غذا و اجیل و هندونه هست و مراسم شب یلدا
عصرش زنگ زدم ادرس بپرسم گفت بلیطیه نفری 50000 تومن

 

 

پشیمون شدم یعنی 100000 تومن برای دوساعت ولی یادم ئبه قبل افتاد که با وجود پولدار بودنش من همیشه رعایت میکردم که بعدها برای طرف عادت شد که نه نریم فلانجا گرونه خودمون یه مرغ میگیریم کباب میکنیم
پیش خودمگفتم درسته عشقم پولدار نیست ولی مندوستددارم برم شب یلدا تو جمع ایرانیها به عشقم گفتم اونم قبول کرد البته گفت گرون نیست ولی بعدش گفت عیب نداره یه شبه
خلاصه من شنبه لباسارو اماده کردم اتو زدم و قرار بودیم ساعت 5 بریم بلیط بگیریم رفتیم ولی منه فراموشکار فکر میکردم یکشنبه شب یلداست ولی امشبه خیلی بد ضد حالی بود اخه اقامون امشب ساعت 8 میاد رستوران هم 8 تا 10 بود منم ترجیح دادم نرم
ولی دیشب بجاش رفتیم سینما فیلم اره6 که باعث شد تویخواب هم یه فیلم ترسناک دیگرو کامل ببینم و تا صبح چسبیدم به یوکسل و به خودم لعنت داد مگه مجبوری بری همچین فیلمی تازه در جواب یوکسل که میگفت اگه میترسی نریم گفتم من یا خودت؟ من قسمت 1-2-3 رو ایران دیدم 

 

 

 من هوس همبر گر کردم و زنگ زدم عمو یوکسل( بچه های خواهر و داداشام میگن عمو یوکسل و عاشقشن و بقول داداش بزرگه عمویوکی چطوره) گفتم برام از مارکت بخره همراه با خیارشور و کاهو حالا باید ببینم همبرشون هم مثله سوسیسشون بی خاصیته یا نه
اخه سوسیسشون قرمزه چون گوشته برعکس سوسیس های ما که صورتیه سرخش میکنی یا سفید میشه یا سیاه ولی مزش خوبه فکر کنم بخاطر ارد نخودچیه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد