یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

۱۵

اینقدر الان اعصابم خورده
هفته پیش یه برنامه همسریابی بود مثلا دختر و پسره همدیگرو نمیبینن فقط ازهم سوال میکنن اگه باهم تفاهم داشتن عروسی میکنن هفته پیش خونواده یوکسل گفتن صنم بدو بیا دختره ایرانیه رفتم خجالت کشیدم که اومده تو تلویزیون دنبال شوهر حالا پسر زشت سمیتچی بود یعنی یه نون گرده به اسم سیمیت تو کوچه هر روز صبح داد میزنن سیجاک سیمیت یعنی سیمیت گرم خلاصه پسره خیلی هم رو داشت کارشون نشد دختره اسمش ملودی بود
امروز یه برنامه دیگه رو دیدم هرروز میزاره اونم همسریابیه ولی رودر رو میشینن حرف میزنن تماشاچیها نظر میدن یا ازشون سوال میپرسن از زن و مرد جوان هست تا پیر76 ساله که من دیدم بعد دیدم تو صفه انتظار همون دختره با اسمش تو گردنش بازم نشسته یعنی انگا ر توهمه برنامه ها میره دنبال شوهز تو رو خدا زشت نیست؟ مثلا بگه من ملودی از ایران بعد یه پیرمردم خواستگارش بشه حالا نه یه جوون زشت نیست؟ اینقدر حرصم گرفته از هرچی اسم ملودیه بدم میاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد