یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

۱۴

چند روز اینترنت قطع بودو بیخبراز همه جا شدم کوچولوی شیطون هم نمیدونم در چه حاله خدا کنه سالم باشی امروز زنگ زدم سفارت ببینم برای محرم برنامه دارن که تلفن مرکز رایزنی فرهنگی رو داد زنگ زدم یه خانمه بود که گفت از شب 5 برنامه هست ولی ساعتش رو بعدا گفت زنگ بزنم
دیشب با یوکسل حرف زدم گفت اونها هم تاسوا عاشورا دارن مثلا نذری میدن ولی نذریشون انجیر وپسته و فندق و این چیزاست منم گفتم اگه ایران بودی از دیدن دیگهای بزرگ نذری تعجب میکردی گفت خوب تو هم به سبک ایران نذری بده حالا برم این رایزنی فرهنگی اگه دیدم میشه نذری دادم برای سلامتی نی نی یه کم نذری میدم
چند روز پیش جدول چینی نگاه کردم نی نی دختر بود حالا برم سونو ببینم چقدر راسته
خوب یواش یواش سریال دلنوازان شروع میشه برم ببینم بدم میاد از روشنک خوب خواهر شوهرش سرش میاره از بهزادم بدم اومده نه به عشقش نه به نفرتش البته من قسمتای اولشو ندیدم و اون قسمت هم که دست یلدا چجور رو شد ایا تهمتها راسته؟ برام بگین دوستای خوبم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد