یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

۱۳

سوالهای مه لقا جونو اینجا جواب میدم شاید برای بقیه هم جالب باشه
تقریبا 6 ماه میشه که اینجا هستم و تازه عروس هستم هم برای خونوادش جالبه که من از رسم و رسومات ایران میگم و هم فامیلهاشون که میومدن خونشون همش بحث ایران بود و اشنایی با فرهنگ ما
شوهرم مسلمونه و سنی و خیلی با اعتقاد چندتا مثال میزنم
مثلا وقتی از مسجد اذان بگه اگه خوابیدی باید بشینی اگه نشستی و راحت نشستی باید مودب بشینی و پات دراز نباشه یاپات روی پات نباشه
هر وقت میخواد بره تو تخت بخوابه بسم الله.... فراموش نمیکنه
غسل روز جمعه خیلی مهمه میگه اگه غسل نگیری هر قدم که بر میداری گناه
دیگه حس انسان دوستیش خیلی زیاده مثلا چندوقت پیش توی قنادی بودیم یه بچه خورد زمین زودتر از باباش این بچه رو بغل کرد یا همین مردم روستای پدریش بخاطر کمکاش دوسش دارن امیدوارم همیشه همینطور باشه و چشمش نزنم شانسم برگرده
تو عروسیم هم مامان و داداش و زنداداشم بودن
سوال دیگه هم بود چواب میدیم
راستی در مورد صحبتامون که گفتین چجور باهم حرف میزنیم درست انگلیسی سخته ولی مادترکی و فارسی هم قاطیش کردیم و خیلی قشنگ از همه چیز حرف میزنیم درسته مثله یه ایرانی نیست که بتونم ضربالمثل بگم ولی راحتم
براش جکای ترکی ایرانو میگم و گفتم اسم غضنفر معروفه تو جکهامون اولش تعجب کرد ولی حالا با هم میخندیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد