یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

۳

خوب امروز جمعس و البته داره یواش یواش تموم میشه فکر کنم ایران تولد امام رضا بوده خوشبحاله اونایی که مشهد بودن
فردا و پس فردا که تعطیله ولی بابایی سر کاره وقتی فکر میکنم تو ایران صبح سر کار بودم تا 2 حقوقموهم خوب بود کارمون هم راحت بیشتر چای میخوردیم ولی اینجا  از صبح تا  غروب کار و درامد کمتر چقدر اونایی که ایرانید خدا روشکر کنید درسته میگیم گرونیه ولی در مقایسه با اینها والا فرقی نداره فقط میمونه بحث روحیه که اینها از ما بهترن هر روز خونه همدیگه میگن و میخندن و میخورن برعکس ایران که ازز12 ماه 13 ماهش قهرن و تو فیس
برنامهئهای تلویزیوناشون هم از ما متنوع تره که بدبختانه من زبون نمیفهمم نمیدونم روزی میشه که من زبانشون رو عین زبان فارسی بفهمم و یاد بگیرم؟
خوب دو روز دیگه مونده تا نوبت دکترمون و استرس ها داره میاد ایشاله که صحیح و سالمی عزیزم
دیشب با بابایی صحبت کردیم قرار شد چون مامانی خیلی دلتنگ ایرانه بعد زایمان 1-2 ماه تنها بریم ایران وای که کلی ذوق کردم میدونم سخته بدون بابا ولی چارهنیست بعد خودش  1 هفته میاد ایران دنبالمون
هنوزم تو رویاهام میبینم میریم ایران زندگی کنیم اگه یه کار خوب برای بابا پیدا بشه آمینننننن 

 

 پ.ن: فکر کنم دارم چندتا دوست خوب وبلاگی پیدا میکنم مامانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد