یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

بستنی خوران

دیروز به خاطر کاری باید میرفتم وزارت خارجه ترکیه و محضر و دارالترجمه به خاطر همین تصمیم گرفتم که یکتا رو هم ببرم برای همین به عمش گفتم بیاد که هم یه گشتی بزنیم هم یکتا رو بگیره موقع رانندگی گرچه بماند که کلی حواسم رو پرت میکرد / پشت ساختمان وزارت خارجه مثلا یه پارک کوچیک بود که رفتیم اونجا و قرار شد یکتا با کبوتر  ها بازی کنه و منم برم دنبال کارم چون هوا گرم بود برای خودمون بستی مگنوم خریدیم برای وروجک شیر توت فرنگی ولی مگه راضی شد که شیر بخوره الاااا که منم بستنی میخوام حالا عکساشو ببینید که چجوری بستنی میخوره 

 

 

 

 

 

 

 

اینم کادوی خونواده پدری یکتا یعنی بابابزگ و مامان بزرگ و عمه و عموش

با وجود تمام سختی روحی که دارم ولی میخوام به خاطر تولد دخترم شاد باشم باید یاد بگیرم که مسئله مربوط به کار و با زندگیم قاطی نکنم این مشکلیه که تو ایران هم داشتم ولی دارم سعی میکنم که بفهمم اول زندگیم مهمه و بعد کار .درسته داشتن تعهد کاری خوبه ولی دلیل نمیشه که کارم به مشکل خورده دیگه بشه همه فکر و ذکرم باید بگم شد شد نشد نشد بای بای رئیس  

 

خوب بگذریم از اینها دیشب رفتیم و کیک خانم گلیمون رو سفارش دادم که حتماااااا عکسشو میزارم البته امیدورام کیک فروشیه به قولش عمل کنه والا به ما که گفت کیک درست کنم که آوازش تا تهران بره  

 

از یوکسل ممنونم  که به فکرمه برای روی نوشته متن چیزی گفت بنویسن که والا به ذهن خودم نیومد : خوبه که برامون هستی دختر ایرانی و این برای من به این معنی بود که شوهرم منو فرماموش نکرده و میدونه که دخترمون اگر اینجا دنیا اومده ولی یه دختر ایرانی- ترکه  

 

امروز باید شروع کنم به تمیز کردن چون فردا هم سرکارم و روز یکشنبه نمیخوام با استرس بگذره  

ایشالله که بتونم از عهدش بر بیام  

 

ممکنه به خاطر کارمون که با این ایرانیه بهم خورد بیایم با رئیسمون ایران اصلا دلم نمیخواد لطفا برام دعا کنید که این کار بدون رفتن به ایران پیش بره  

 

ای خدا میدونی که همیشه توکلم به تو بوده و  هست گرچه که بنده خوبی نیستم.

فقط در ایران ِکه بعد از مراسم ازدواج به عروس و داماد به جای  آرزوی خوشبختی انواع راههای کشتن گربه دم حجله را آموزش میدهند.


         فقط در سریالهای ایرانیه که آدم خوباش فقیرند و نماز شب میخوانند و به مسجد میروند و آدم بداش پولدارند و دزدند و به هیچ وجه آدمها نمیتوانند هر دو خصلت رداشته باشند


         فقط یک خواننده زن ایرانیه که این نبوغ را داره که با لباس شب بتونه تو کوه و کمر آواز بخونه


         فقط یک پسر ایرانیه که بعد از ازدواجش تازه بیاد دوران شیرخوارگیش میوفته و به مادرش وابسته میشه


         فقط یک فروشنده ایرانیه که اگه وارد فروشگاه بشی و مثلا یک پیراهن را ازش بخوای بیاره تا پرو کنی  میگه اگه میخریش بیارمش


         فقط در ایران ِکه بعد از یک تصادف ساده ممکنه قتل اتفاق بیفته


         فقط خانمهای ایرانی هستند که دچار عارضه پوستی هستند   و رنگ پوست صورت با گردنشون 6 درجه فرق میکنه


         فقط در ایران ِکه داشتن زن با 7،8 تا گرل فرند امری.....


         فقط در عروسی ایرانیه که تعداد بچه ها از تمام میهمانها بعلاوه خدمه بیشتره


         فقط یک مرد ایرانیه که مامانش را از زن و بچش بیشتر دوست داره


         فقط در رستوران ایرانیه که تو بجای معاشرت با کسایی که باهاشون اومدی  بر و ِبر میز روبروت رو نگاه میکنی


         فقط در یک فست فود ایرانیه که موزیک ترانس یا هاوس پخش میکنه و مشتری را دچار سو هاضمه میکنه


         فقط یک خانم ایرانیه که توی سوپر مارکت، سلمونی، مهمونی، صف مرغ و تخم مرغ کفش پاشنه 25 سانتی میپوشه


         فقط در ایران ِ که توی مهمونی آدمها بجای معاشرت کردن و شاد بودن  فقط بهم نگاه میکنند و حتی یک کلمه با هم حرف نمیزنند


         فقط در ایران ِ که تا یه مهمون خارجی میاد سریع میبرندش تخت جمشید و نقش رستم تا بگن ما کی بودیم انگار که ما کی هستیم حساب نیست

 


         فقط یک پدر بیچاره ایرانیه که مجبوره خرج بچه هاشو تا زنده است بده  بعد هم بگن بیچاره سنی نداشت سکته کرد


         فقط در ایران ِ که اگه با بچه تون خیابون راه میری مردم به نشونه مثلا دوست داشتن یا نیشگونش میگیرن یا دستای کثیفشونو به پوست بیچاره میمالند و یا بدون اجازه بهش شکلات میدن

‍‍‍
      
  فقط یک پدر و مادر ایرانی هستند که چه بچشون 4 سال داشته باشه چه 40 سال بازم این اجازه را دارن که حتی به آب خوردن  بچشون نظارت کامل داشته باشند


         فقط ایرانیها هستند که در فروگاهها یه 40/50 کیلو اضافه بار دارن


         فقط ایرانیها هستند که باز هم در رستوران همون هتل دوربین بدست  از غذا و همه توریستهای دیگه در حال خوردن غذا بدون اجازه فیلم میگیره  تا به همه بگه من کجا بودم


         فقط در ادارههای دولتی ایرانه که هیچ وقت حق با مشتری نیست و هریک از کارکنان 5 ساعت مشغول صرف ناهارو...در و در ضمن به نشانه خاکی بودن کفش هاشونو زیر میز پارک میکنند ساعتهای کاری هستند  و با دمپایی در اداره میچرخه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 از توی عکس هم پیدات که اون روز چقدر بد اخلاق بوده

ای شیطون بلا یادت باشه که تو عروسی خیلیییییییییی منو اذیت کردی طوری که یه دونه عکس هم از طرف ما تو آلبوم عروس و داماد نیست

فقط 3 روز مونده تا تولد جیگرمممممممممم 

 

فقط 3 روز مونده تا تولد جیگرمممممممممم