یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

یکتا

ازخاطراتم درترکیه در کنار همسرم و میوه عشقمون یکتا مینویسم

روزانه

این روزها وقتم واقعا کم شده و زیاد به این خونه یکتایی سری نمیزنم با وجودیکه دلم خیلی میخواد بیام تند تند آپ کنم 

 

از دخترک بگم که اینقدر بلا شده که حد نداره و خانم عاشق گردش و تفریحه و همچنین عاشق میو (گربه) بهش یاد دادم با دستش میو رو صدا بزنه اونم هر وقت بریم تو بالکن دستشو دراز میکنه میگه مو (کسره) مو مو  

 

یه چیزه دیگه یاد دادن کلمه نه هست که دیگه شده نقل کلامش میخوای بوسش کنی میگه نههههه پوشکشو عوض کنی میگه نههههههههه 

 

در رابطه با نه  یه چیزه دیگه هم یاد گرفته بهش با انگشت اشاره نشون دادم نه نه نه نه اونم انگشتشو جرکت میده میگه نه نه نه نه  

 

وقتی صورتشو میشورم اونم با دست میکشه رو صورتش یعنی اونم داره صورتشو میشوره 

 

این هفته سرما خورده بودیم که بهش یاد دادم بینیشو بگیره و فین کنه اونم همین کار رو میکنه  

 

راستی کتک هم بلده بزنه فکر میکنه بازیه  و بعضی وقتا همچین شالاب میزنه تو صورتت که جاش همچین میسوزه  

 

دیگه دیگه..... یادم نیست  

تا بعد.......

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد